نوتهایی از آهنگ زندگی من

ساخت وبلاگ
من یک دخترم، پدر و مادری دارم که به من نیاز دارند، من یک خواهرم، برادری دارم که جان من هست که آرزو دارم از مال دنیا بی نیاز و از سلامتی لبریز باشد. من همسر هستم و باید مامن همسرم باشم با همه وجود، من یک مادرم که باید از جانم برای پسر دو و نیم ساله ام صرف کنم. پسرم همه عمر من هست. من یک فامیل همستم که به اندازه همه این افراد باید برای سه نفر پشتیبان باشم. نصف زندگی من باید برای حمایت جانانم باشه.این چند ماه رو چقدر تلاش کردم تا این سه نفر رو حمایت کنم ولی کافی نبود. خدایا تو شاهدی که من روز و شبم رو دارم با زجر سر میکنم به من قدرت بده و راهم رو باز و روشن کن تا حامی باشم. خدایا من از جان و دلم میخوام حامی باشم. حامی من باش تا حامی درستی باشم. خدای من از امروز که این متن رو مینویسم به تو قول میدم به حرمت همه اشکهای پاک جانانم از هیچ تلاشی برای تامین این سه نفر کم نذارم.پناهم باشم تا پناهشان باشم.نوشته شده توسط NiceMoon  | لینک ثابت | نوتهایی از آهنگ زندگی من...ادامه مطلب
ما را در سایت نوتهایی از آهنگ زندگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inicea بازدید : 15 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1402 ساعت: 16:45

من یه آدم خودساخته هستم. از همون کودکی آروزهای بزرگ و گاهی اوقات دست نیافتنی داشتم. فکرم و ذهنم پرواز میکرد و تا دوردستها میرفت. گاهی وقتها شبها که وسط اتاق ساده خودم رخت خوابمو پهن میکردم، وسط تابستون پنجره رو باز میکردم و پرده توری رو کنار میزدم، با صدای آروم شب، با صدای دلنواز جیرجیرکها به ماه خیره میشدم و صد بار دور اون سفر میکردم. وسط بهمن ماه و توی هوای سرد زمستون پنجره کیپ اتاق رو باز میکردم و بوی برف رو با جان و دل به ریه هام میکشیدم، با خودم هزاران آروزی بزرگ میکردم. در این بین خیلی سنگ و شن و ماسه پیش راهم بود. بزرگترین سنگها که کنار گذاشتنشون هم بسیار سنگین بود، فامیلها و نزدیکانی بودند که در ظاهر خیلی دوستت داشتند ولی در باطن آروزی مرگ آروزهات رو داشتند و تمام برنامه زندگیشون این بود که تو رو از مسیر رسیدن به آرزوهات منحرف کنند. و چقدر من محکم بودم که تونستم با سمپاشی به موقع و درست این حشرات موزی رو از زندگیم تارومار کنم. ولی بار هم سوسکهایی هستند که به اون سمپاشی مقاوم بودند و هنوز هستند. با این حال من درس خوندم، تلاش کردم، کاردانی رو خوندم، کارشناسی رو خوندم، ارشد قبول شدم، دکتری خوندم، هیات علمی شدم، ازدواج کردم، شوهرم رو موفق کردم، خونه دارم، زندگی دارم، باغ دارم، زمین دارم، ماشین دارم و این فقط ماحصل پنج سال زندگی مشترک منه. من روی پای خودم ایستادم، یادم میاد روزهایی رو که خسته خسته بودم، روزهایی که فکر میکردم شب نمیشه، نمیگذره، تموم نمیشه، سختیهایی که به کل استخوانهام فشار میاورد، ولی گذشت.... تا به امروزامروز روزی هست که باید چند نفر دیگه از افراد سمی رو از زندگی خودم به زباله دانی افراد غبرقابل بخشش و منقضی منتقل کنم. تا بتونم با خیال راحت به اهدافم برسم. نوتهایی از آهنگ زندگی من...ادامه مطلب
ما را در سایت نوتهایی از آهنگ زندگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inicea بازدید : 101 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 22:29

هر زمان که تصمیم میگیری از جنگ با آدمهای کوچیک دست برداری و روشون تاریخ انقضا بزنی (دقیقا بنویسی این افراد به دلیل گذشتن تاریخ انقضا و مسمومیت افکار و عقاید باید به زباله دانی منتقل شوند)، دقیقا همون روز رو باید جشن تولد بگیری... در این حد ارزشمنده که میگم. شادی به زندگی برمیگرده.نوشته شده توسط NiceMoon  | لینک ثابت | نوتهایی از آهنگ زندگی من...ادامه مطلب
ما را در سایت نوتهایی از آهنگ زندگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inicea بازدید : 96 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 22:29

یادم بمونه من زمانی انسان درستی هستم که در مقابل حرکات ناشایست و نابجای آدمهای کوچیک هیچ واکنشی از خودم نشون ندم. ببینم و لبخند بزنم و بگذرم.

نوشته شده توسط NiceMoon  | لینک ثابت |

نوتهایی از آهنگ زندگی من...
ما را در سایت نوتهایی از آهنگ زندگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inicea بازدید : 98 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 22:29

امروز دقیقا بیست و ششم اردیبهشت ۱۳۹۹ هست. سال ۹۸ برای هر کسی که بد باشه برای من روزهای پر از آرامش و رسیدن به خواسته ها بود. از یکم شهریور ۹۸ داداش گلم شروع به کار کرد و خداروشکر توی کارش موفق شده، هم نوتهایی از آهنگ زندگی من...ادامه مطلب
ما را در سایت نوتهایی از آهنگ زندگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inicea بازدید : 146 تاريخ : جمعه 21 شهريور 1399 ساعت: 16:26

تقریبا اواسط آبان ماه بود که رسما کار من تموم شد و جلسه گروه برای تعیین داور تشکیل شد. توی این جلسه دوتا داور داخل که یکیون دشمن خونی من بود و دو تا داور خارج تعیین شد. به هر نحو قرار شد من پایان نامه نوتهایی از آهنگ زندگی من...ادامه مطلب
ما را در سایت نوتهایی از آهنگ زندگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inicea بازدید : 119 تاريخ : جمعه 21 شهريور 1399 ساعت: 16:26

خیلی وقته که نیومدم تا در مورد زندگی چیزی بنویسم. یکی از دلایل مهمش همون اپلیکیشنهای مزخرف شبکه های اجتماعی هست که باعث شده با گذاشتن یک عکس و چند کلمه زیرش دنیای اسلایسی خودمون رو بدون توضیحات اضافی نوتهایی از آهنگ زندگی من...ادامه مطلب
ما را در سایت نوتهایی از آهنگ زندگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inicea بازدید : 167 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:16

این روزها حال عجیبی دارم. تا حالا فکر میکردم آدم ضعیفی هستم. ولی این چند وقت که نگاهی به گذشته میکنم میبینم چه روزهای سختی رو پشت سر گذاشتم. چه روزهای سیاهی بود. همه چیز دیدم. تنهایی، خیانت، بی پولی، نوتهایی از آهنگ زندگی من...ادامه مطلب
ما را در سایت نوتهایی از آهنگ زندگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inicea بازدید : 157 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:16

سلام دیروز رفتیم ولایت پدری. برادر شوهر رو چند روز پیش جراحی آپاندیس کرده بودن. ناهار رفتیم خونه برادرشوهر. قبلش که رسیدیم شهرستان اول رفتیم خونه مامان من تا لپ تاپم و وسایلی که خریده بودیم رو بگذاریم نوتهایی از آهنگ زندگی من...ادامه مطلب
ما را در سایت نوتهایی از آهنگ زندگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inicea بازدید : 169 تاريخ : چهارشنبه 24 بهمن 1397 ساعت: 13:42

سلام یه بار هم یه پست در مورد تنبلیهای خودم یا از باغ درس دراومدن خودم گذاشته بودم. این پستم رو هم میخوام اختصاص بدم به تحلیل اینکه چرا من کاری نمیکنم؟ چرا همش ایده آل گرا در مورد مقالات و کتابها نگاه نوتهایی از آهنگ زندگی من...ادامه مطلب
ما را در سایت نوتهایی از آهنگ زندگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inicea بازدید : 166 تاريخ : چهارشنبه 24 بهمن 1397 ساعت: 13:42